اسماعیل کارتال در نشست خبری بعد از شکست مقابل سپاهان از موضع قبلی خود پایین آمد و وقتی دید همه چیز از دست رفته و به تیمش امیدی نیست صراحتاً گفت واقعیت این تیم همین است که میبینید و نیاز به تغییرات گسترده دارد.
باخت به سپاهان کافی بود تا...
باخت به سپاهان کافی بود تا...
اسماعیل کارتال در نشست خبری بعد از شکست مقابل سپاهان از موضع قبلی خود پایین آمد و وقتی دید همه چیز از دست رفته و به تیمش امیدی نیست صراحتاً گفت واقعیت این تیم همین است که میبینید و نیاز به تغییرات گسترده دارد.
باخت به سپاهان کافی بود تا ادبیات مرد ترکیهای تغییر کند و در پوزیشنی قرار بگیرد که در صورت نتیجه نگرفتن هر مربیای فکرش را میکردیم؛ مربیای که با اولین نتایج ضعیف با سری بالا و سینهای ستبر میگوید، این تیم را من نبستهام و مشکلات زیاد است! البته همه میدانیم مشکلات زیاد است اما مسئولیت کارتال و همکارانش در کاهش یا از بین بردن این مشکلات و نقایص چیست؟
کارتال در نشست خبری قبلی و بعد از بازی نساجی تأکید داشت وقتی آمده بود پرسپولیس 8امتیاز از صدر جدول عقب بود و انگار با حضور او جهشی رقم خورده که میتوان به این مربی نمره قبولی داد اما واقعیت این است که همین حالا همان وضعیت در جدول برقرار است و سرخها با یک بازی بیشتر 7 امتیاز از تراکتور عقب افتادهاند و رتبه دومی هم از دسترس خارج شده است.
کارتال هم مثل برخی مربیان داخلی یاد گرفته که در توصیف اولیه از جریان مسابقه به تغییرات بین دو نیمه خود بهعنوان نشانهای برای تغییر شکل بازی به سود تیمش یاد کند. او در این مسابقه از عبارت «متأسفانه هر کاری کردیم نتوانستیم به گل برسیم و باختیم.» استفاده کرد که با آنچه در زمین مسابقه دیدیم سنخیت ندارد. پرسپولیس در تمام طول مسابقه و بعد از آن 20دقیقه وحشتناک ابتدایی هیچگاه برنامه مشخصی برای خلق موقعیت و رسیدن به گل نداشت.
کافی است جریان بازی را یکبار دیگر مرور کنید تا ببینید حتی در زمانهای نسبتاً قابل توجهی که پرسپولیس میدانداری میکرد هیچ امیدی برای رسیدن به گل وجود نداشت و تیم از همان دقیقه12 شکست خورده بود. در این میان سؤال بزرگ اینجاست که کارتال و کادرش برای تغییر این شرایط چه کردند؟ اولین تعویض اجباری بود و با مصدومیت اورونوف، فرشاد احمدزاده به زمین رفت و با اینکه از وینگر ازبک کارآمدتر و فعالتر نشان داد مثل بیشتر بازیهای این فصل مهرهای در حد نام پرسپولیس نبود که بتوان به او تکیه کرد. سرمربی پرسپولیس بین دو نیمه دو جوان تیمش را از زمین بیرون کشید و به سرلک و فرجی میدان داد اما شرایط آنطور که باید در فاز حمله بهتر نشد. تغییرات بعدی نیز حضور آلکثیر و بابایی در خط حمله به جای دورسون و امیری بود که هیچ نکته مثبتی در پی نداشت و تیم ناتوان کارتال تا سوت پایان ناتوان باقی ماند و یک تیم شکستخورده و تسلیم محض بود.
در واقع با صراحت میتوان گفت کیفیت بازی پرسپولیس با تغییرات حین بازی کارتال در فاز حمله فقط چیزی حدود 10درصد بهتر شد و در سراسر طول نیمه دوم نیز امیدی به تغییر نتیجه بازی وجود نداشت که این مسأله غیر از خالی بودن اسکواد پرسپولیس از بازیکن تأثیرگذار– در شرایطی که عالیشاه بهعنوان مؤثرترین بازیکن تیم مصدوم شده - به نوع هدایت کارتال هم بازمیگردد.
از نگاه مستأصل و درمانده کارتال در همان نیمه نخست میشد به این مهم پی برد که جدا از بحث فنی، او هیچ توانی برای انگیزه دادن به بازیکنانش ندارد و خودش زودتر از آنها تسلیم شده است. در واقع آنچه درون زمین میدیدید برآیند نگاه کارتال به تیمش بود که در پایان مسابقه و نشست خبری بالاخره بروزش داد اما ناتوانی او در جمع کردن تیم بر هیچ کس پنهان نماند و بهعنوان یکی از نقطه ضعفهایش تیک خورد. کارتال نشان داد از آن دست مربیانی نیست که در مواقع بحرانی بتواند تیمش را درست هدایت کند و همین ضعف و نشانه از حالا حتی تردیدهایی برای موفقیت او در فصل آینده به وجود آورده و توی دل هواداران پرسپولیس را خالی کرده است.
طی بازیهای بزرگ نیمفصل دوم در شرایط فوقالعاده حساس یا بحرانی به این مهم پی بردهایم که کارتال بلد نیست روحیه مبارزه و جنگجویی را به تیمش تزریق کند و در آن دسته از مربیانی که با تهییج بازیکن یا یک کار انگیزشی ویژه ورق مسابقه را برمیگردانند، قرار نمیگیرد. کارتال بلد نیست در بحرانیترین شرایط و با آنچه در اختیار دارد ولو اندک از بحران عبور کند و تیمش را به هدف برساند یا به آن نزدیک کند. انگار برای او فوتبال و آنچه در یک مسابقه میگذرد حکم دو دو تا چهار تا را دارد. یعنی اگر ابزار خوب داشتید و اتفاقات بازی به نفعتان رقم خورد احتمالاً برنده میشوید اما اگر عکس این اتفاق رخ داد کاری از دست شما بر نخواهد آمد.
این مدل مربیگری کارتال است و تمام اذهان را به این سمت میکشاند که «چون ابزار خوب ندارم حتماً نباید برنده باشم» اما سؤال اینجاست که پس نقش هنر مربیگری چه میشود و شما بهعنوان مسئول فنی تیم نزدیک به دومیلیون دلار(برای یک فصل و نیم) دستمزد میگیرید که چه کار ویژهای انجام دهید؟
باخت به سپاهان کافی بود تا ادبیات مرد ترکیهای تغییر کند و در پوزیشنی قرار بگیرد که در صورت نتیجه نگرفتن هر مربیای فکرش را میکردیم؛ مربیای که با اولین نتایج ضعیف با سری بالا و سینهای ستبر میگوید، این تیم را من نبستهام و مشکلات زیاد است! البته همه میدانیم مشکلات زیاد است اما مسئولیت کارتال و همکارانش در کاهش یا از بین بردن این مشکلات و نقایص چیست؟
کارتال در نشست خبری قبلی و بعد از بازی نساجی تأکید داشت وقتی آمده بود پرسپولیس 8امتیاز از صدر جدول عقب بود و انگار با حضور او جهشی رقم خورده که میتوان به این مربی نمره قبولی داد اما واقعیت این است که همین حالا همان وضعیت در جدول برقرار است و سرخها با یک بازی بیشتر 7 امتیاز از تراکتور عقب افتادهاند و رتبه دومی هم از دسترس خارج شده است.
کارتال هم مثل برخی مربیان داخلی یاد گرفته که در توصیف اولیه از جریان مسابقه به تغییرات بین دو نیمه خود بهعنوان نشانهای برای تغییر شکل بازی به سود تیمش یاد کند. او در این مسابقه از عبارت «متأسفانه هر کاری کردیم نتوانستیم به گل برسیم و باختیم.» استفاده کرد که با آنچه در زمین مسابقه دیدیم سنخیت ندارد. پرسپولیس در تمام طول مسابقه و بعد از آن 20دقیقه وحشتناک ابتدایی هیچگاه برنامه مشخصی برای خلق موقعیت و رسیدن به گل نداشت.
کافی است جریان بازی را یکبار دیگر مرور کنید تا ببینید حتی در زمانهای نسبتاً قابل توجهی که پرسپولیس میدانداری میکرد هیچ امیدی برای رسیدن به گل وجود نداشت و تیم از همان دقیقه12 شکست خورده بود. در این میان سؤال بزرگ اینجاست که کارتال و کادرش برای تغییر این شرایط چه کردند؟ اولین تعویض اجباری بود و با مصدومیت اورونوف، فرشاد احمدزاده به زمین رفت و با اینکه از وینگر ازبک کارآمدتر و فعالتر نشان داد مثل بیشتر بازیهای این فصل مهرهای در حد نام پرسپولیس نبود که بتوان به او تکیه کرد. سرمربی پرسپولیس بین دو نیمه دو جوان تیمش را از زمین بیرون کشید و به سرلک و فرجی میدان داد اما شرایط آنطور که باید در فاز حمله بهتر نشد. تغییرات بعدی نیز حضور آلکثیر و بابایی در خط حمله به جای دورسون و امیری بود که هیچ نکته مثبتی در پی نداشت و تیم ناتوان کارتال تا سوت پایان ناتوان باقی ماند و یک تیم شکستخورده و تسلیم محض بود.
در واقع با صراحت میتوان گفت کیفیت بازی پرسپولیس با تغییرات حین بازی کارتال در فاز حمله فقط چیزی حدود 10درصد بهتر شد و در سراسر طول نیمه دوم نیز امیدی به تغییر نتیجه بازی وجود نداشت که این مسأله غیر از خالی بودن اسکواد پرسپولیس از بازیکن تأثیرگذار– در شرایطی که عالیشاه بهعنوان مؤثرترین بازیکن تیم مصدوم شده - به نوع هدایت کارتال هم بازمیگردد.
از نگاه مستأصل و درمانده کارتال در همان نیمه نخست میشد به این مهم پی برد که جدا از بحث فنی، او هیچ توانی برای انگیزه دادن به بازیکنانش ندارد و خودش زودتر از آنها تسلیم شده است. در واقع آنچه درون زمین میدیدید برآیند نگاه کارتال به تیمش بود که در پایان مسابقه و نشست خبری بالاخره بروزش داد اما ناتوانی او در جمع کردن تیم بر هیچ کس پنهان نماند و بهعنوان یکی از نقطه ضعفهایش تیک خورد. کارتال نشان داد از آن دست مربیانی نیست که در مواقع بحرانی بتواند تیمش را درست هدایت کند و همین ضعف و نشانه از حالا حتی تردیدهایی برای موفقیت او در فصل آینده به وجود آورده و توی دل هواداران پرسپولیس را خالی کرده است.
طی بازیهای بزرگ نیمفصل دوم در شرایط فوقالعاده حساس یا بحرانی به این مهم پی بردهایم که کارتال بلد نیست روحیه مبارزه و جنگجویی را به تیمش تزریق کند و در آن دسته از مربیانی که با تهییج بازیکن یا یک کار انگیزشی ویژه ورق مسابقه را برمیگردانند، قرار نمیگیرد. کارتال بلد نیست در بحرانیترین شرایط و با آنچه در اختیار دارد ولو اندک از بحران عبور کند و تیمش را به هدف برساند یا به آن نزدیک کند. انگار برای او فوتبال و آنچه در یک مسابقه میگذرد حکم دو دو تا چهار تا را دارد. یعنی اگر ابزار خوب داشتید و اتفاقات بازی به نفعتان رقم خورد احتمالاً برنده میشوید اما اگر عکس این اتفاق رخ داد کاری از دست شما بر نخواهد آمد.
این مدل مربیگری کارتال است و تمام اذهان را به این سمت میکشاند که «چون ابزار خوب ندارم حتماً نباید برنده باشم» اما سؤال اینجاست که پس نقش هنر مربیگری چه میشود و شما بهعنوان مسئول فنی تیم نزدیک به دومیلیون دلار(برای یک فصل و نیم) دستمزد میگیرید که چه کار ویژهای انجام دهید؟
اسماعیل کارتالتیم پرسپولیس